کد مطلب:154039 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

استجابت دعای امام سجاد درباره حرمله
منهال بن عمرو گوید: در مراجعت از سفر حج در مدینه خدمت حضرت علی بن الحسین علیه السلام رسیدم.

امام فرمود: منهال، حرملة بن كاهل اسدی چه شد؟

عرض كردم: موقعی كه من از كوفه بیرون آمدم زنده بود. امام دست ها را به طرف آسمان بلند كرد و فرمود: اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حر النار. «خدایا حرارت آهن را به او بچشان، خدایا حرارت آهن را به او بچشان، خدایا حرارت آتش را به او بچشان».

چون به كوفه بازگشتم، مختار خروج كرده بود او دوست من بود پس از گذشت چند روز از ورودم كه آمد و رفت مردم قطع شد، به قصد دیدار مختار سوار شدم.

او را در خارج از خانه اش دیدم، پرسید منهال، از وقتی كه حكومت را در اختیار گرفتیم نزد ما نیامدی؟ گفتم: مكه بودم و الان به قصد زیارت شما بیرون آمدم، با هم صحبت كردیم تا به كناسه كوفه رسیدیم، مختار توقف كرد گویا انتظاری داشت معلوم شد كه از محل اختفای حرمله آگاه شده و در تعقیب او هستند.

طولی نكشید كه گروهی می دویدند و نزد مختار آمدند و گفتند: امیر! مژده كه حرمله را دستگیر كردیم، چون چشم مختار به حرمله افتاد گفت: خدا را شكر كه مرا بر تو


مسلط گردانید، سپس صدا زد: جلاد، جلاد، شخصی در برابر مختار ایستاد و ادای احترام كرد، گفت: دستهایش را ببر، دستهای حرمله قطع شد، سپس گفت: پاهایش را قطع كن، پس از آن كه دست و پایش را قطع كردند. صدا زد: آتش، آتش، نی بسیار آماده كردند، روی بدن حرمله آتش افروختند دعای امام سجاد علیه السلام بخاطرم آمد و گفتم: سبحان الله.

مختار گفت: منهال، تسبیح خداوند متعال خوب است، لیكن به چه مناسبت تسبیح گفتی؟ گفتم: امیر، در مدینه خدمت حضرت علی بن الحسین علیه السلام رسیدم، احوال حرمله را پرسید عرض كردم زنده است، حضرت دستها را به دعا برداشت و فرمود: خدایا حرارت آهن را به او بچشان، حرارت آهن را به او بچشان، حرارت آتش را به او بچشان.

مختار گفت: راستی از علی بن الحسین چنین شنیدی؟ گفتم: به خدا قسم همین طور شنیدم، از مركب پیاده شد و دو ركعت نماز با سجده طولانی بجای آورد آنگاه سوار شد و من هم با او سوار شدم و حركت كردیم تا نزدیك خانه رسیدیم او را تعارف به منزل نمودم و گفتم اگر افتخار بدهید و خانه ما را مشرف و مزین فرمائید طعامی میل كنید.

مختار گفت: منهال، از استجابت سه دعای امام سجاد به دست من خبر دادی، آن گاه دعوت می كنی كه غذا بخورم! امروز روز شكرگذاری خداوند است و من به شكرانه این توفیق امروز روزه خواهم بود [1] .


[1] بحار 332:45.